
عبدالصمد خرمشاهی
بعضیها فیلمباز هستند برخی ماشینباز و...احتمالا او را هم باید « قتلباز» معرفی کرد. وکیلی که امضایش پای جنجالیترین پروندههای قتل در ایران افتاده است و باز هم سرش درد میکند برای قبول پرونده کسان دیگری که که زیر تیغ هستند. عبدالصمد خرمشاهی به تلاش برای نجات زنان متهم به قتل مشهور است . به گزارش صبحانه، بعضیها فیلمباز هستند برخی ماشینباز و...احتمالا او را هم باید « قتلباز» معرفی کرد. وکیلی که امضایش پای جنجالیترین پروندههای قتل در ایران افتاده است و باز هم سرش درد میکند برای قبول پرونده کسان دیگری که که زیر تیغ هستند. عبدالصمد خرمشاهی به تلاش برای نجات زنان متهم به قتل مشهور است . شهلا، قاتل همسر ناصر محمدخانی، افسانه نوروزی، فاطمه مطیع قدیمیترین زندانی زن متهم به قتل، رکسانا صابری و...ازجمله موکلان او بودهاند. او متولد سال 1328 شهر قزوین و برادرزاده بهاءالدین خرمشاهی، ادیب معروف است. هر دو پدربزرگ مادری و پدریاش قاضی بودهاند. الان هر 4 فرزندش هم وکیل هستند. آیا این سابقه خانوادگی و به تعبیر خودش «بزرگ شدن در میان لایحه و دادخواست» باعث شده که خرمشاهی سراغ پروندههای جنجالی برود یا بر اساس ادعای خودش این اوست که با استفاده از تاکتیکهای وکالت و کشاندن ماجرا به رسانهها از آنها پروندههایی پر سروصدا میسازد. آقای وکیل را پای دیواری که آرشیو تصاویر پروندههایش روی آن نصب شده بود ملاقات کردیم. از جنایت گفتیم، از پروندههای مشهورش و از چگونه زندگی کردن با کسانی که زیر چوبه دار ایستادهاند. اتاق کار عجیبی دارید. این دیوارها پر از عکسهای پروندههای جنجالی شماست. من به این اتاق کار دل بستهام. تمام خاطرات من اینجاست. این بریده روزنامهها، خاطرات زنده و گویای کار من است. نمیتوانم از آن دل بکنم. بارها پیشنهاد شده که با یک گروه وکیل در دفاتر بزرگتر کار کنم، یا با مثلا کلی دستیار، اما من قبول نکردم. هیچ وقت اینجا را ترک نمیکنم. این دیوار هم آرشیوی از جنجالیترین پروندههای قتل در ایران است. در میان اینهمه بریده جراید قتل و حوادث، شبها چطور راحت کار میکنید؟ رضا ناصری گلر فوتسال مربی تیم كانون وكلاست. او یك روز در دفتر من با دیدن عكسهای روی دیوار و ماجرای آنها به من گفت پس از اینكه این عكسها را دیده دیگر خواب راحت ندارد. این دیوار و عکسهای آن نشان میدهد که شما خیلی مورد توجه رسانهها هستید. درست میگویید. چند وقت پیش چند خبرنگار و عکاس خارجی برای گفتوگو با من به اینجا آمده بودند.آنها هم از دیدن این اتاق و دفتر کارم تعجب کردند. میگفتند ما تصور میکردیم که شما را در یک دفتر بزرگ با کلی دستیار و تشکیلات ملاقات کنیم. به آنها هم گفتم که من از این دفتر، خاطرات زیادی دارم. من اینجا از عکاس و خبرنگار لوموند، اشپیگل، رویتر، العربیه و آسوشیتدپرس را پذیرا بودم. این تابلوی محل کارم 20 بار در شبکههای مختلف نمایش داده شده است. بارها شده که دوستان از ژاپن و جاهای دیگر زنگ زدند که تابلوی شما را تلویزیون اینجا نشان داده است. راز این شهرت در چیست؟ شما سراغ پروندههای جنجالی میروید یا این پروندهها شما را انتخاب میکنند؟ یک پرونده که از اول کار مورد توجه قرار نمیگیرد. باید برای آن زحمت بکشی. ما هم کار خود را میکنیم. زحمت میکشیم تا آن پرونده مورد اقبال رسانهها قرار بگیرد. پروندههایی که رسانهها روی آن زوم میکنند تا پایان کار نتیجه معلوم میشود. اتفاقا یکی از دوستان همکار چند وقت پیش میگفت که چرا هرجا اسم عبدالصمد خرمشاهی میآید این خبرنگارها با سازودهل راه میافتند؟ گفتم این نتیجه تعامل و رابطهای است که با خبرنگاران دارم. البته خود من قبل از تحصیل در رشته حقوق، عاشق شغل خبرنگاری بودم. حتی در دانشگاه چند واحد روزنامهنگاری هم خواندم و نشریه ادبی در میآوردیم. بعد از آن دنبال حقوق رفتم. همین، بعضیها میگویند این سابقه ژورنالیستی باعث شده شما به صورتی تیزهوشانه پروندههایتان را رسانهای و جنجالی کنید تا از زور رسانه برای برنده شدن استفاده کنید. شاید لفظ جنجالی را دوست نداشته باشم، اما زمانی که انگشت روی پروندهای میگذارم خبرساز میشود. البته من مخالف قهرمانسازی هستم. قهرمانسازی از یک قاتل یا یک مجرم در صفحه حوادث روزنامهها کار خوبی نیست. روزنامههای زرد با این کارها سوء استفاده میکنند اما من دنبال قهرمان سازی نیستم، بلکه به طریق صحیح و با استفاده از ابزاری به نام رسانه به دنبال معرفی آن فضا هستم که این متهم در آن رشد کرده و به اینجا رسیده است. من شرایط او را بازتاب میدهم اما حواسم هست که نه بت شود و نه تحقیر. آیا این رسانه یا همان نماینده افکارعمومیجامعه توانسته دراینباره نقش خود را اجرا کند؟ متاسفانه ما نتوانستهایم از رسانههای خود به خوبی استفاده کنیم. من بارها گفتهام که این صداوسیما بهترین ابزار برای شناساندن نقش وکیل و وظایف حقوقی شهروندان است. اما صداوسیما هرگز نتوانست نقش وکیل را جا بیندازد. یادم است مهران مدیری یک برنامه داشت به نام صندلی سبز که یک وکیل تازهکار آورده و از او میپرسید آقا شما میدانید این متهم قاتله و باز از او دفاع میکنید؟ آن وکیل تازهکار هم ماتومبهوت مانده بود که چه بگوید. این نشان میدهد که هم سوالکننده مغزش از واژههای حقوقی خالی بوده و هم آن وکیل تازهکار بود. من بودم میگفتم بله میدانم قاتل است و از او هم دفاع میکنم. اتفاقا ما هم این سوال را داریم. چرا همیشه وكالت قاتل را قبول كرده و وكیل اولیای دم نمیشوید؟ چون دوست دارم آدمها را از چوبه دار پایین بیاورم و اینكه مردم بگویند خدا بیامرزدش جان 50 نفر را نجات داد. شده كه خانواده اولیای دم دستمزدهای كلان پیشنهاد كردهاند اما قبول نكردم. این استدلال شماست كه اگر كسی حقیقتا هم قاتل باشد باید وكالتش را پذیرفت. شاید برخی از همكارانتان این موضوع را قبول نداشته باشند. بله، برای بیجه، سعید ضیایی و قاتل قتلهای سریالی شیراز وكیل تسخیری گذاشتند اما آنها دفاع نكردند. ولی من معتقدم هر متهمی باید وكیل داشته باشد. یادم هست در قزوین پروندهای برای محاكمه دو قاتل افغانی بود كه وكیلشان نیامده بود. رفتند از داخل راهروی دادگستری یك وكیل آوردند كه از آنها دفاع كند. این وكیل اول اتهام آنها را پرسید و بعد از اینكه متوجه شد قاتل هستند، گفت: اینافغانیهای فلانفلان شده آمدند اینجا نان و نمك ما را خورده و دو تا همشهریهای ما را كشتند و درخواست اشد مجازات كرد. یكی نگفت آقا تو وكیل اینها هستی نباید به آنها حمله كنی. در مورد پرونده شهلا هم همین حرفها بود اما من وظیفهام را انجام دادم. به پرونده شهلا اشاره كردید. فکر کنم این گل سرسبد پروندههای جنجالی شما بود. شهلا گفته بود كه من خرمشاهی را میخواهم. یك عده به من گفتند قبول نكن او اعتراف كرده و برای موقعیت كاریات مناسب نیست. گفتم از صدام كه بدتر نداریم. از صدام معروفترین وكلای دنیا دفاع كردند. شاید از این بابت قبول پرونده عجیب بود كه شهلا ابتدا قتل را پذیرفته بود. اتفاقا خیلی جالب است زمانی كه شهلا را گرفتند وكیل نداشت و همه میگفتند او قاتل است. دفاع ندارد. شخصیت او ترور شده بود. این در حالی است كه طبق قانون مدنی شما حق ندارید به متهمی كه هنوز حكم نهایی درباره او صادر نشده لقب قاتل بدهید. حتی تلویزیون هم اعلام كرده بود كه قاتل پیدا شده در حالی كه نباید اینطور باشد. امكان دارد آن متهم در مراحل بعدی دادرسی و محاكمه تبرئه شود. به هرحال برای پرونده شهلا 8 سال زحمت كشیدم. و با حضور شما و پس گرفتن ادعای قتل توسط شهلا پرونده پیچیدهتر از قبل شد. یادم هست مادر مرحومه لاله سحرخیزان و یكی،دو نفر از قضات میگفتند چرا اینقدر از شهلا دفاع میكنی؟ گفتم اگر من كار خود را نكرده و دفاع نكنم جای اعتراض دارد. حتی یكی از مقامات قضایی سابق كه بعدها از قوه قضاییه منتقل شد پیغام داده بود من شهلا را آبان 1383 اعدام میكنم. گفتم عمر دست خداست. شاید این اتفاق افتاد و شاید هم نشد كه آخرش هم نشد و شهلا چند سال بعد اعدام شد. این قتل به بهانه عشق اتفاق افتاد. آیا شما این عشق را درك كردید؟ بله او عاشق ناصر بود. در صبح روز اعدام هم خبری از آن عشق آتشین بود؟ شهلا از وضعیت زندان خسته شد. به من اجبار كرد نامهای بنویسم تا تكلیف او را روشن كنند. او به من گفت تو وكیل من هستی و باید به حرفم گوش كنی و به ناچار نامه را نوشتم. هنوز دستخط او را که چنین چیزی از من خواسته دارم. با این حال صبحی كه برای اعدام او را آوردند یك روح مرده و متحرك بود. فقط گریه میكرد. ناصر محمدخانی را هم دیدید؟ او پركینه بود و بیتفاوت. دایم قدم میزد. چه كسی رادر این ماجرا بیشتر مقصر بود؟ ناصر یا شهلا؟ در اینباره آقای شعلهسعدی وكیل اولیای دم روز اول اشاره كردكه این بازیكن به عنوان الگوی فوتبالی باید مواظب رفتارش میبود. هیچ وقت شده از دفاع برای موكلی پشیمان شده باشید؟ پشیمان نیستم اما گاهی خسته و دلگیر میشوم. برخی تا بیرون میآیند یادشان میرود كه خرمشاهی چقدر دوندگی كرده است. حتی یك زنگ نمیزنند بگویند دستت درد نكند. شهلا میتوانست یک وکیل خوب شود شهلا جاهد یك نبوغ خاص داشت. یك ذهن و حافظه قوی كه اگر به هركاری ورود میكرد موفق میشد. مغزش خوب كار میكرد. میگفت من در خانواده مردسالار رشد كرده و عاشق مردها هستم. یادم است روز اول دادگاه از من پرسید مد روز چیست؟ تعجب كردم و پس از تحقیق به او گفتم رنگ كرم مد است. دیدید كه در اولین دادگاه با مانتو و روسری كرم آمد. او فن بیان خوبی هم داشت و میتوانست نقش یك وكیل را بازی كند. او با نوع رفتار و كردارش هم دادگاه را تحتتاثیر قرار میداد. میدانست چگونه كلامش را تاثیرگذار عرضه كند./تماشاگران آشنایی با عبدالصمد خرمشاهی معروفترین پرونده هایی که تا کنون خرمشاهی برعهده داشته است، به قرار زیر می باشد: 1-پرونده افسانه نوروزی 2-پرونده کوی دانشگاه 3-پرونده کبری رحمانپور 4-پرونده حادثه ورزشگاه آزادی 5-پرونده فاطمه مطیع قدیمی ترین متهم به قتل زندانی 6- پرونده فاطمه پژوه 7- دل آرا دارابی 8- پرونده رکسانا صابری 9- پرونده حسین رسام 10- پرونده دونالد کلاین «تبعه آلمان» که به جرم ورود غیر قانونی به آبهای ساحلی ایران دستگیر گردید 11- پرونده نازنین تشکری 12-ریحانه جباری 13- ندا آقا سلطان و پرونده های متعدد در جهت حمایت از حقوق کودکان و دانشجویان اگرچه تعدادی از پرونده هایش رنگ و بوی سیاسی گرفته اند اما تمایلی به ورود سیاست در پرونده های قضایی ندارد و معتقد است که اگر سیاست از درب دادگاهی وارد شود عدالت از درب دیگری گریزد. از خرمشاهی مقالات زیادی در زمینه مسایل حقوقی و اجتماعی در نشریات و کتب گوناگون به چاپ رسیده است.